این خدا دوباره طرح افسانه ای تنیده است
سایه ها جن زده می خرامند،
حقیرانه و پاکش،
از چپ زمین تا راست زمین
صبح را بلعیده اند، قصابان کبوتر
عوضش سایه هایی سیاه پس انداخته اند،
که دهشت دوزخ را زیر نور زرین-جام زهر نفرت،
در تلالو حضورشان، سکوت قلب های آدمیان خسبیده کرده اند
سایه ها جن زده می خرامند،
حقیرانه و پاکش،
از چپ زمین تا راست زمین
صبح را بلعیده اند، قصابان کبوتر
عوضش سایه هایی سیاه پس انداخته اند،
که دهشت دوزخ را زیر نور زرین-جام زهر نفرت،
در تلالو حضورشان، سکوت قلب های آدمیان خسبیده کرده اند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر