۱۳۸۹ مرداد ۵, سه‌شنبه

پسرک دو سایه دارد

پسرک بس غریب،
لنگان در هر قدم،
در تردید زمین و آسمان،
گاه در چپش گم میشود،
و گاه، چشم دوخته ی دوخطی های جاده،
در راستش، اسیر یکی داروغه ی سیاه

نور که می اندازی و خوب نگاه می دوزی،
می بینی پسرک دو سایه دارد

دو سایه ی کش آمده،
آماس کرده،
تب زده.
آماس زخم های چنگ یکی بر دیگری
درست مثل چشمان متورم پسرک،
از شب بیداربازی های
تاس انداختن های این دو سایه؛
یکی به برد و یکی به باخت.

پسرک، سر به مثابه ی تابه آخته،
به گاه روز،
یکی سایه را به زور تک سوزنی
گیر یکی تنه ی درخت میدهد و
خود، آویزان از شاخه ها، به چیدن ماه میرود

به روز دیگر، اثیر سایه ی دوخته ی دیروز،
خالی و سبک،
فراموش ماه و خواب،
زمین سفت گز میکند
سکه ای به نان برنده
خرج بازار مکارگان ...

پسرک دو سایه دارد
سایه ی نان و
سایه ی خواب

زمان

اگر زمان را گم کنم،
در بیابان، گندم درو میکنم خوشه خوشه
در مرغزار، به شن ها سجده میبرم
و در آسمان آبی، تخته تخته سنگ خارا زیر پا سفت میکنم،
راه-کش دریا و ستاره ها به خانه ی ابر

اما حالا
در این خالی سنگین،
فقط سوهان به لبه های شکسته ی زمان میزنم
شاید آهسته تر ببرند بیتابی های رقصان در هوا را

بیتابی های از جنس دیگر-نه-رویا،
نه-بی زمانی

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

اینجا شعر نمی گویم ۳. بازخوانی آثار قدیمی


سرود آفتابکاران جنگل، برای ما پیوند خورده است با خاطرات سیاهکل و مبارزات سیاسی قبل و بعدش. سرودی انقلابی و متولد شده در دامن چریک های فدایی، که سالها بعد در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری، ضمن حفظ فرم اصلی، معنایش دستخوش تغییر شد، وقتی به تمامی هر چه اشاره به تفنگ و مبارزه ی مسلحانه داشت با یک توافق ناگفته ی جمعی انکار شد. و حال با دیدن اجراهای جدید، که از حیث هنری شاید بسیار بهتر از اجرای اوریجینال باشند، اما قطعن از روح چریکی خالی شده اند، این سوال به ذهن می آید که یک هنرمند در بازخوانی یک اثر قدیمی، تا چه حد باید وفادار به بستر اولیه ی پیدایش آن اثر باشد؟

"سر اومد زمستون" با اجرای شقایق کمالی.
http://www.youtube.com/watch?v=uGbV5x43YwA

۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

علف

برگ در برگ،
علف در برگ خیس میکنیم
با لبه های لب های ملتهبمان

یک پا بر لبه ی برگ و
یک پا بر لب ماه
دست و پا گم میکنیم در سرخ و سیاه خنده و فراموشی

به هر نفس، حبس زمان در رهایی رنگ و شکل،
دود در دود و
سکر در سکر
علف را معنا میکنیم
در خاطرات پاره پاره

در ایستایی زمان