۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

۳ سوال در باب لوند

۱. تفاوت لوند با عشوه گر و اغوا گر چیست؟ و آیا لوند صفتی است صرفا زنانه؟ من در ذهن می توانم مرد های لوند هم متصور شوم اما گویا در زبان فارسی و در ذهن فارسی-زبانان ما-به-ازایی مردانه برای لوند وجود ندارد. زن ناز داریم، مرد ناز نداریم؛ مرد لوند هم آیا نداریم؟

۲. این صفت تا چه حد بار منفی به همراه دارد؟
در دهخدا آمده است:
لوند. روسبی. (اوبهی ). فاحشه . زن بدکار. قری . توشمال . شوخ .جماش . شنگ . اطواری . لولی . هرزه . هرجائی . زن فاحشه

اما به نظر می آید در امروز جامعه، معنای هرزه و بدکاره با مفهومی اروتیک و دلبرانه جایگزین شده است.

۳.برای زنان داریم: عشوه گر و طناز، ناز، رعنا،
شوخ چشم، دلفریب، دلبر، فریبا، خوش-هیکل و خوش-تراش، لوند، ملوس، با مزه، خوردنی، و این اواخر، تیکه، داف و شاه-دافی

و برای مردان این کلمات محدود می شود به چهار-شانه و خوش-تیپ و شاید جذاب. چرا؟ این امکان وجود دارد که در دوره ای، صفات زنانه ای که اشاره شد (دست کم بخشیش) به مردان هم اطلاق می شده اند اما امروز چطور؟


۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

هیچ شب

شب،
برقابرق سیاه و نقره ای و گاهی سبز ...

آن گوشه ها،
در کناره ای دنج، از مرداب رو گرفته در سایه ی
خیزران و خزه و تکه پاره-عکسهای معجوج ماه،

آب،
به وسواسی مهوع
یک چین بالا، یک چین پایین،
موج به عشوه می شکست
به هر تکه از قوس های شکسته ی ماه و ستاره.

و مرد مرده،
تهی و هیچ
قطره قطره به سلامتی سیاهی مرداب
نوش می زد در شکن ماسه های روان و خالی زیر پایش

سیاه و نقره ای و گاهی هیچ هیچ ...

مه

در یک حجم پس-مانده
از توده ای بخار گرفته و خسته،

مه در بیرون پنجره
بد به خلشتی
می ساید ران های سفید و لخت و تنبلش را
به نره موج های نعره زن
در شکن های دریا

افق رو گرفته
در سکوت آزرم این خفگی خیس ناملموس