۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

زاغک سیاه

زاغک سیاه و ترسان
در پناه گودال تند و تار
زیر خاکسترهای تل انبار از پس محاکمه ی همسایه ی مترسک
به خواب می رود، به خواب می شود

زاغک سیاه
ناله ی آخر را قار می زند

به نعره،
نفرین می زند هرچه نام ننگ است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر