۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

سهم بوسه

سهم بوسه ام را میخواهم، از داروغه گان مزدور
بوسه ای بر لب
بوسه ای بر می
بوسه ای بر زرمیخ های شعر
بوسه ای بر کاه گل های تماشا خانه ی سپنتا

مدت هاست هوس عشق بازی در کوچه باغ های آنجا،
آن گمشده در غبار،
تن بیتابم را تبناک هذیان های سرد و خشک هیجانی مرده وار می کند

هوس عشق بازی با ابرهای زنده رود،
با محله های به تاراج رفته ی کودکی
با بوی نای سایه های سنگین همسایه، هم آواره
با بوی سیگار و نارنج و جنون

هوسم را در خواب واره ای مزه مزه میکنم،
بوسه ام را در خیال، سهمم را در رویا طلب میکنم
داروغه را در هوسم تکه تکه ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر