۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

بازی نقاب ها

پسرک،
ملنگ،
از پشت بیشه میزند بیرون

قیقاج میزند در دل بساط دلقک دستفروش
با دستان از پس مانده، مشت کرده خموش

چشم ها جسور، بازی دیگری را خواب می بینند
نقاب را با نقاب تاخت میزند
عیسا را با یهودا این بار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر