۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

راهی دریا

پشت کفش میخوانم تا راهی دریا شوم
به آنی غرق و به آنی ناپیدا

درست مثل موجک های سفید پوش چشمک زن
خرامان بر دوش فوج فوج آب های رقصان
دریا را به عشوه ای بشکنم و به غمزه ای رخ بپوشانم

پیدا شوم از نو
خیره بر جای، بر ساحل اثیری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر