۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

معصومیت

باز تا بام دویده اند
پرستو ها پروازشان داده اند

یک بر یله داده بر ابرها،
رها.
با لبخنده ای حواله ی باد شرقی
که رندانه دل از هر دو ربوده و سفیر جنونشان شده است

سوغات دلشان، ستاره ها را نشانه رفته اند
ستاره از پس ستاره،
چشمک زنان،
مشاعره میکنند معاشقه را

روحشان را تاخت میزنند
تا تنشان در توازنی مغموم،
معصوم از پس بماند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر