۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

پشت افق

خودم را به تبعید میفرستم
به سرزمین های دور،
دور و دورتر از من، از اکنون

به پشت افق سری میکشم
به بستر شبانه ی خورشید

شاید همخوابه ام شود لختی،
ساغری زنیم به سلامتی ماه و به تماشایش بنشینیم
شاید هم مرا طلوع کند از پس می گساری و عشق بازی شبانه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر